به نام خدا

با تشكر از دوستاني كه در مورد تكنولو‍ژي اظهار نظر كردند و دوستاني هم كه نقد كردند.

غرض ما طرح دعواي مشهور بين دين و تكنولوژي يا سنت و مدرنيته نبود انطور كه برخي از رفقا فهميده بودند. پرسش اين بود كه ايا واقعا تكنولوژي پيشرفت بشر است يا فقط سردرگمي و سرگرمي را به انسان هديه كرده است؟غرض ما توجه به اين نكته بود كه بخش زيادي از تكنولوژي حقيقتا در خدمت تكنولوژي است  و بس نه در خدمت انسان يا دين و فرهنگ. تكنولوژي انگونه كه ما مي پنداريم و با ان به صورت امري بسيار مفيد است برخورد مي كنيم انگونه نيست.

برخي از دوستان به اين مطلب توجه خاصي كرده بودند. درهر صورت اين موضوع هميشه پرونده اش مفتوح است و هر كس نوآوري در اين زمينه داشت حتما بنويسد.

در همين برهه اي كه زندگي مي كنيم هستد مردمي كه به طور جمعي زندگي بدون تكنولوژي را پذيرفته اند.  اگر بخواهيم از زندگي روزمره انان بگوئيم احتمالا زندگي انان چنين است:

روستائي كه نه برق دارد و نه اب لوله كشي، و نه اينترنت و نه تلفن و... همان كه توليد ميكنند مي خورند. سواد و قران را در مكتب به بچه ها مي اموزند. در انجا نه مدرسه اي است و نه دبيرستان و دانشگاهي.

مردم اينجا نه منتظر يارانه اند و نه از دريافت پيامك انصراف وحشتي دارند. انان حتي شناسنامه هم ندارند و نيازي نيست براي دفن امواتشان از شهر داري مجوز دريافت دارند.

در اينجا سرو صداي ماشين و اتوبوس و قطار آرامش را بر هم نمي زند. چيزي مانع شنيدن صداي بلبل و زاغ و قورباغه ها نيست. مردم شبها با لالائي جيريركها به خواب مي روند و با همخواني زيباي خروسها از خواب برمي خيزند. مهمتر از همه اينكه حريم خصوصي در اينجا چنان حصار محكمي دارد كه هنوز هيچ كس زنان انان را نديده است.

در اينجا شرافت و انسانيت بوي ديگري مي دهد و اعتقاد سنگ بناي زندگي است.

طالقـــــــــان روستاي ايستا